جديدترين سبك پوشش و استايل جديدترين سبك پوشش و استايل .

جديدترين سبك پوشش و استايل

درباره كتاب اتحاديه ابلهان و شخصيت اصلي داستان

بعضي كتاب‌ها و بعضي موسيقي‌ها جزو آثاري دسته‌بندي مي‌شوند كه حتما و حتما بايد خواند و گوش داد. من اين‌ها را خواب و خوراك مي‌دانم كه بدون آن‌ها زندگي ممكن نيست؛ « اتحاديه‌ي ابلهان » يكي از آن‌هاست.

اين كتاب يك فست‌فود لذيذ هست كه اتفاقا ضرر كه ندارد، هيچ، مفيد هم هست. لازم نيست تعداد صفحه‌هاي اين كتاب را بدانيد چون به محض دست گرفتن‌اش انگار روي تردميل افتاده باشيد، بي‌وقفه با چشمان‌تان روي خط‌هاي كتاب، يكي بعد از ديگري سر مي‌خوريد، تخيل‌تان حسابي به كار مي‌افتد و از وضعيت‌هاي مضحكي كه يكي بدتر از ديگري شكل مي‌گيرند و از فرط بي‌معنايي، مهم جلوه مي‌كنند به وجد مي‌آييد. من هنگام مطالعه‌ي اين كتاب بارها ياد سناريوهاي كوينتين تارانتينو و فيلم مرثيه‌اي براي يك رويا مي‌افتادم.

موضوعي كه « تول» به عنوان نويسنده انتخاب كرده، كم‌وبيش آشنا است: آدمي كه به دليل افكار پارانوييد و خودبزرگ‌پنداري، خودش را تافته‌ي جدا بافته مي‌بيند و اصرار دارد تا همه چيز را درست كند. قهرمان داستان، «ايگنشس جي. رايلي» دن كيشوت زمان ماست كه اين بار با كلي ريش و پشم و يك كلاه سبز انگشت‌نما سر از آمريكا در آورده است. اين مرد گنده هنوز خانه‌ي مادرش زندگي مي‌كند، هيچ درآمدي ندارد و با حساسيت فوق‌العاده‌اي رويدادهاي اطراف‌اش را نقد مي‌كند و هر شب توي دفترهاي جلد سرخپوستي‌اش آن‌ها را يادداشت مي‌كند.

ايگنشس در دانشگاه درس فلسفه خوانده و دريچه‌اي كه از آن به دنيا نگاه مي‌كند، شكلي اغراق‌شده از تمايل انسان‌ها به ستايش قديم است و باور اين‌كه هرچه در قديم بوده، زيباتر از حالاست. اما كسي پيدا نمي‌شود كه به آقاي رايلي حالي كند “هر چيزي حدي دارد.”

اين عاليجناب كه عميقا احساس مي‌كند دست كم گرفته مي‌شود و لابه‌لاي دست‌نوشته‌هايش روزنه‌هايي براي نجات بشريت و كلي اسرار ديگر وجود دارد، تعالي دنيا را در بازگشت به عصر قرون وسطي (!) مي‌بيند و باور دارد هرچه بعد از آن دوران آمده، چيزي جز رونوشت‌هايي به دردنخور از آن دوره نيست. ايگنشس جي. رايلي مي‌خواهد جلوي زوال و پس‌رفت دنيا را بگيرد و به هيچ وجه حاضر نيست در اين مورد كوتاه بيايد. البته هم هرچه از نظر اين آدم روشنفكر قابل درك نباشد، مردود و شايسته‌ي نابود شدن هست. او تحمل «نه» شنيدن را ندارد و آن‌قدر ادبيات و تاريخ قرون وسطي در سلول‌هايش نفوذ كرده كه حتي نحوه‌ي حرف‌زدن‌اش را هم تغيير داده؛ همين كلام نامتعارف او يكي از نقات قوت كتاب و به وجود آمدن موقعيت‌هاي بي‌نهايت كميك است. اما زندگي با كسي شوخي ندارد و اين آدم غرق شده و فرسنگ‌ها دور از منطق رايج جامعه را مجبور مي‌كند كه براي تامين معاش خودش و مادر دائم‌الخمرش در صفحه‌هاي كاريابي روزنامه دنبال شغل بگردد و سر حقوق‌اش چانه بزند. باور كنيد اين تراژدي اتفاق مي‌افتد. جامعه ابتدا به اين ايگنشس احترام مي‌گذارد و مسووليت‌هايي را به او مي‌سپارد. اما اين موقعيت‌ها تا كجا مي‌تواند ادامه پيدا كند؟

ايگنشس يك ابله ترحم‌انگيز است كه در عين بلاهت، راجع به هر چيزي اظهار نظر مي‌كند. او با خودش و بقيه كاملا صادق است و مي‌دانيد توصيف‌اش از تكرار كلمه‌ي «رودخانه‌ي مي‌سي‌سي‌پي» در ترانه‌هاي فولك آمريكايي چيست؟: “اين ناتواني در ارتباط با واقعيت مشخصه‌ي بارز تقريبا تمام هنرهاي آمريكايي است. هرگونه ارتباط ميان هنر آمريكايي و طبيعت آمريكايي كاملا بر پايه‌ي تصادف است.”

اما مگر زندگي در يك خيال به غايت نامتعارف تا كجا مي‌تواند دوام بياورد؟ دن كيشوت در بستر مرگ «فهميد» و از فرط فشاري كه به روح‌اش آمد، جان داد. ايگنشس به چه قيمتي با واقعيت روبه‌رو مي‌شود؟ خودخواهانه است ولي گرچه عالم اين دو قهرمان، مثل خيلي‌هاي ديگر، بلاي جان‌شان شد و آرامش‌شان را سلب كرد، اما قطعه‌هاي يك ادبيات ماندگار را ساختند.

ضمنا اتحاديه‌ي ابلهان در ليست صد كتاب برتر ديويد بويي قرار دارد.

منبع: وقتي نابغه‌ي حقيقي در دنيا پيدا مي‌شود


برچسب: ،
امتیاز:
 
بازدید:
+ نوشته شده: ۱۷ فروردين ۱۳۹۸ساعت: ۱۲:۴۲:۳۲ توسط:ستاره رحمتي موضوع:

{COMMENTS}
ارسال نظر
نام :
ایمیل :
سایت :
آواتار :
پیام :
خصوصی :
کد امنیتی :